سفارش تبلیغ
صبا ویژن






























کوثرالهی

سال روز میلاد اسوه زهد و تقوا، نازدانه آل کسا، اقیانوس علم و حلم، چشمه سار نجابت، صابره عصمت، عصاره بعثت، هم کفو ولایت، پیوند دهنده حلقه نبوت و ولایت، بارور کننده درخت امامت، کوثر الهی، قصیده پاکی ها، مثنوی عرفان، غزل خوبی‌ها، مدافع ولایت، ام‌ابیها، صدیقه کبری، فاطمه زهرا (س) بر همه شیفتگان و ره پویان طریقش تبریک و تهنیت باد.


نوشته شده در شنبه 93/1/30ساعت 10:0 صبح توسط سعید برازنده مقدم نظرات ( ) |

عبادت شاکرانه
فصل لربک وانحر حالا به شکرانه این نعمت، پروردگار خودت را عبادت کن. مکرر گفته ایم که عبادت مراحلی دارد. عبادتی که از ترس جهنم است، عبادتی که به آرزوی بهشت است و عبادتی که برای شکرگزاری است، که پیغمبر فرمود و امیرالمؤمنین هم فرمود: عبادتی که از ترس جهنم باشد عبادت بردگان است (یعنی آن عبادت نوع کارش از قبیل کار بردگان می شود) و عبادتی که به طمع بهشت باشد عبادت تجارت پیشگان است و بازرگانی است. عبادت واقعی عبادتی است که شکرانه است؛ یعنی نه بیمی در آن است و نه امید و آرزویی. (3) و پیغمبر می فرمود عبادت من عبادت شاکرانه است. عایشه گفت: یا رسول الله تو که خدا همه کارهایت را آمرزیده است؛ تو چرا اینقدر خودت را به عبادت زحمت می دهی؟ فرمود: الا اکون عبداً شکوراً (4) تو می خواهی من بنده شاکر نباشم؟!
این است که بعد از اینکه می گوید ما کوثر به تو عنایت کردیم، می فرماید بنابراین عبادت کن خدا را، عبادت شاکرانه، عبادت از روی منتهای خوشحالی و مسرت.

مقصود از «وانحر»
وانحر و نحر کن. در اینکه مقصود از «وانحر» چیست، تفسیرها فرق می کند. بسیاری از مفسرین می گویند دراین آیه (فصل لربک وانحر) «صلاه » روشن است که نماز است، «نحر» هم نوعی زکات و انفاق است. مقصود همان نحر کردن شتر است. چون ذبح شتر را «نحر» می گویند. اهل تسنن اغلب در تفاسیرشان گفته اند مقصود از نماز، نماز عید اضحی است و مقصود از نحر هم قربانی ای است که در ایام حج می شود. پس نماز بخوان عید اضحی را و قربانی کن در راه خدا. بسیاری از مفسرین خودمان هم همینطور گفته اند.
ولی در روایات ما گفته اند مقصود از «وانحر» این است که در حال نماز اینچنین کن. «نحر» جای خاصی از گلو را می گویند. مستحب است انسان در وقت نماز (تکبیره الاحرام) دستها را طوری بالا ببرد که محاذی نرمه های گوش و درمقابل گلوی انسان قرارگیرد. در لغت به این معنا هم استعمال شده، یعنی در نماز اینچنین کن. مفسرین به نظرشان رسیده بعید است که وقتی گفت «فصل» نماز بخوان، دنبالش یک مسئله کوچکی که از آداب نماز است ذکر شود، این ارزشی ندارد، لابد مقصود عملی است درمقابل نماز. ولی نه، مخصوصا همین عمل درنماز یک مفهوم خاصی دارد. وقتی که قرآن می گوید ای پیغمبر نماز بخوان و چنین کن، الله اکبر و چنین کن، به آن مفهوم و مقصودش نظر دارد. چرا ما در نماز وقتی می گوییم الله اکبر اینچنین می کنیم؟ (مستحب است که وقتی شروع می کنیم به گفتن الله اکبر، دستها برود بالا و وقتی به بالاترین نقطه رسید، کلام ما به راء «اکبر» برسد.) معنی این کار چیست؟ الله اکبر خودش معنی دارد، تکبیر خداوند است؛ خدا بزرگتر است از همه چیز. بلکه از «همه چیز» هم درست نیست، در روایات گفته اند بگویید خدا بزرگتر است از اینکه به وصف دربیاید. (5) حالا این کار من یعنی چه که وقتی می گویم الله اکبر با دستهایم اینچنین می کنم؟ به چه چیزی می خواهم اشاره کنم؟ آیا اصل کار، عقب رفتن دستهاست یا جلو آمدن آنها یا هردو؟ اصل کار، عقب رفتن است، این دومی جزء کار نیست، بلکه کار تمام شده و دستها را به حال عادی درمی آوریم. مقصود از این کار چیست؟ یعنی پشت سر افکندم هرچه هست، غیر از خدا.
پس وقتی می گوید: فصل لربک وانحر یعنی نماز بخوان و خدا را داری کافی است. (اعتماد به خدا)؛ خدا کوثر به تو داده، تمام کائنات را پشت سر بینداز. این، مفاد «قل الله ثم ذرهم» (انعام/ 19) است: بگو خدا، همه چیز را رها کن، آزاد باش از همه چیز.

منابع:

 -[اندکی از سخن استاد ضبط نشده است.]
2-ابراهیم از ماریه است که او بعد پیدا شد.
3. نهج البلاغه، حکمت 7.23
4. کافی ج2/ ص59 و بحارالانوار ج61/ ص 3.26
5- کافی ج1/ ص711 و بحارالانوار ج81/ ص961.


نوشته شده در شنبه 93/1/30ساعت 3:0 صبح توسط سعید برازنده مقدم نظرات ( ) |

شان نزول آیه
پیغمبر اکرم از خدیجه سه دختر پیدا کردند: زینب، ام کلثوم و کوچکترین آنها فاطمه سلام الله علیها و دو پسر (و به قولی سه یا چهار پسر): قاسم و عبدالله یا عبیدالله(2). پسرهای خدیجه مردند و دخترها ماندند. هنوز دوران مکه است. دشمنها خوشحال شدند، گفتند که او بکلی منقطع الاخر شد؛ آدمی که پسر ندارد بچه ندارد و آدمی هم که بچه ندارد دیگر کسی بعد از او نیست که نام او را حفظ کند و دینش را نگهداری کند. چون قبیله ای فکر می کردند می گفتند «این اگر اولادی داشته باشد بعد آنها می آیند فکر و نام و کتاب و دینش را نگهداری می کنند. اولاد که از این نماند، پس این ابتر است.» ابتر یعنی ناقص.
مقصود از «کوثر»
این است که قرآن فرمود: انا اعطیناک الکوثر ما به تو کوثر دادیم. مسلم در «کوثر» خیر کثیر نهفته است. ولی آیا مقصود از «کوثر» خیر کثیر است یا چیزی که منشأ خیر کثیر است؟ ظاهرا دومی است. البته منشأ خیر کثیر هم خیر کثیر است. یعنی ما به تو چیزی دادیم که از او خیر کثیر برمی خیزد، یک منبع خیری به تو داده ایم که هرگز منقطع نخواهد شد. حال مقصود چیست، بعد عرض می کنم. چیزی ما به تو داده ایم که هرگز منقطع نخواهد شد، منبعی که برای همیشه جوشان است قرآن هیچ تفسیر نمی کند که آن چشمه فزاینده چیست.
مقصود از آن منبع جوشان چیست؟ بعضی گفته اند مقصود این است که ما به تو نبوت و وحی و قرآن دادیم و در واقع ما چیزی به تو دادیم که صدها هزار برابر فرزند ذکور، آن اثری که باید داشته باشد دارد. در واقع ما کاری برای تو کردیم که تو را پدر بشر قرار دادیم. بعض دیگر گفته اند مقصود همان نهر کوثری است که در قیامت است. و بعضی گفته اند مقصود ذریه کثیر است و در واقع مقصود شخص حضرت زهراست؛ یعنی دختری ما به تو دادیم که از این دختر، تو آن قدر فرزند پیدا کنی- آنهم چه فرزندانی! و ائمه از ذریه او پیدا شوند- که هیچ صاحب پسری این طور نیست. قرینه اینکه مقصود از کوثر چنین چیزی است که بعد می فرماید: ان شأنئک هوالابتر. دشمن تو خودش یک آدم بی دنباله است؛ یعنی تو دنباله دار هستی، دنباله تو از ناحیه فرزندان قطع نمی شود.
چون قرآن تصریح نکرده، شامل همه اینها می شود. خدا یک منبع خبری به پیغمبر داد که از آن منبع خیر همه اینها پیدا شد. حضرت زهرا هم اگر پیدا شد، از آن پیدا شد؛ آن نهری هم که در قیامت هست از این پیدا شد، و آن منبع خیر- همان طور که بسیاری از مفسرین گفته اند- همان چشمه فیاض وحی و نبوت است.

                                   تبیان زنجان


نوشته شده در جمعه 93/1/29ساعت 6:6 صبح توسط سعید برازنده مقدم نظرات ( ) |

فاطمه (علیها السلام) در نزد مسلمانان برترین و والامقام ترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار می‌باشد. این عقیده بر گرفته از مضامین احادیث نبوی است. این طایفه از احادیث، اگر چه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند، اما دارای مضمونی واحد می‌باشند. در یکی از این گفتارها (که البته مورد اتفاق مسلمانان، اعم از شیعه و سنی است)، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: "فاطمه سرور زنان جهانیان است".

http://www.urmia.ac.ir/riyasat/pictures/مذهبی/1_24815315721122324518223518317220914717985137120.jpg

اگر چه بنابر نص آیه شریفه قرآن، حضرت مریم برگزیده زنان جهانیان معرفی گردیده و در نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاکدامنی مثال‌زدنی می‌باشد و از زنان برتر جهان معرفی گشته است، اما او برگزیده‌ی زنان عصر خویش بوده است. ولی علو مقام حضرت زهرا (علیها السلام) تنها محدود به عصر حیات آن بزرگوار نمی‌باشد و در تمامی اعصار جریان دارد. لذا است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در کلامی دیگر صراحتاً فاطمه (علیها السلام) را سرور زنان اولین و آخرین ذکر می‌نمایند. اما نکته‌ای دیگر نیز در این دو حدیث نبوی و احادیث مشابه دریافت می‌شود و آن اینست که اگر فاطمه (علیها السلام) برترین بانوی جهانیان است و در بین زنان از هر جهت، کسی دارای مقامی والاتر از او نیست، پس شناخت سراسر زندگانی و تمامی لحظات حیات او، از ارزش فوق العاده برخوردار می‌باشد. چرا که آدمی با دقت و تأمل در آن می‌تواند به عالیترین رتبه‌های روحانی نائل گردد. از سوی دیگر با مراجعه به قرآن کریم درمی‌یابیم که آیات متعددی در بیان شأن و مقام حضرتش نازل گردیده است که از آن جمله می‌توان به آیه‌ی تطهیر، آیه مباهله، آیات آغازین سوره دهر، سوره کوثر، آیه اعطای حق ذی القربی و... اشاره نمود که خود تأکیدی بر مقام عمیق آن حضرت در نزد خداوند است


نوشته شده در جمعه 92/12/23ساعت 6:50 عصر توسط سعید برازنده مقدم نظرات ( ) |

درست ترین گفتار آن است که سیدتنا زینب کبرى (س) در پنجم ماه جمادى الاولى سال پنجم هجرى به دنیا آمده ، و تربیت و پرورش ‍ آن دره یتیمه و مروارید گرانبها و بى مانند در کنار پیغمبر اکرم (ص) بوده ، و در خانه رسالت راه رفته ،              

و غذای خود را از وجود مطهر زهرای مرضیه(س) تناول نموده ، و از دست پسر عموى پیغمبر، امیرالمؤ منین (ع) غذا و خوراک خورده و نمو نموده ، نمو قدسى و پاکیزه ، و با سعادت و نیکبختى ، و پرورش یافته پرورش روحانى و الهى ، و به جامه هاى عظمت و بزرگى به چادر پاکدامنى و حشمت و بزرگوارى پوشیده شده ، و پنج تن اصحاب کساء به تربیت و پرورش و تعلیم و آموختن و تهذیب و پاکیزه گردانیدن او قیام نموده و ایستادگى داشتند، و همین بس است که مربى و مؤ دب و معلم او ایشان باشند.

                  

                       


نوشته شده در پنج شنبه 92/12/15ساعت 7:19 عصر توسط سعید برازنده مقدم نظرات ( ) |


نوشته شده در پنج شنبه 92/12/15ساعت 7:11 عصر توسط سعید برازنده مقدم نظرات ( ) |

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم. انا اعطیناک الکوثر. فصل لربک و انحر. ان شانئک هو الابتر. (کوثر/ 3-1)
[این ]سوره [سوره] «انا اعطیناک الکوثر» است. این سوره کوچکترین سوره های قرآن است و مجموعا غیر از «بسم الله الرحمن الرحیم» سه آیه است، سه آیه است، سه آیه کوتاه، با «بسم الله» چهار آیه. ولی سوره «قل هو الله احد» غیر از «بسم الله» چهار آیه است...(1). این سوره غیر از «بسم الله» سه آیه و چهار جمله است ولی «قل هو الله احد» از نظر تعداد جمله هم چهار جمله بیشتر است. خود «قل» اصلا یک خطاب و یک جمله است. حال اگر این را هم به حساب نیاوریم «هوالله احد» یک جمله است، «الله الصمد» جمله دیگر، «لم یلد» خودش یک جمله است، «و لم یولد» جمله ای دیگر، «و لم یکن له کفوا احد» جمله ای دیگر؛ مجموعا پنج جمله می شود.
به هر صورت، این سوره کوچکترین سوره قرآن است که مسلمین همیشه گفته اند اینکه قرآن کریم تحدی کرده و گفته است هر کسی [اگر می تواند] یک سوره مثل قرآن بیاورد که شامل سوره های کوچک هم می شود، یعنی حتی مثل سوره کوثر را بیاورد و دشمنان اسلام و قرآن خیلی کوشش کردند لااقل مثل سوره کوثر یعنی سه آیه کوچک و چهار جمله سر هم کنند و نتوانستند. ...
   (ادامه دارد)

                                                          


نوشته شده در سه شنبه 92/12/13ساعت 5:54 عصر توسط سعید برازنده مقدم نظرات ( ) |

   1   2      >

Design By : Pichak