سفارش تبلیغ
صبا ویژن






























کوثرالهی

عبادت شاکرانه
فصل لربک وانحر حالا به شکرانه این نعمت، پروردگار خودت را عبادت کن. مکرر گفته ایم که عبادت مراحلی دارد. عبادتی که از ترس جهنم است، عبادتی که به آرزوی بهشت است و عبادتی که برای شکرگزاری است، که پیغمبر فرمود و امیرالمؤمنین هم فرمود: عبادتی که از ترس جهنم باشد عبادت بردگان است (یعنی آن عبادت نوع کارش از قبیل کار بردگان می شود) و عبادتی که به طمع بهشت باشد عبادت تجارت پیشگان است و بازرگانی است. عبادت واقعی عبادتی است که شکرانه است؛ یعنی نه بیمی در آن است و نه امید و آرزویی. (3) و پیغمبر می فرمود عبادت من عبادت شاکرانه است. عایشه گفت: یا رسول الله تو که خدا همه کارهایت را آمرزیده است؛ تو چرا اینقدر خودت را به عبادت زحمت می دهی؟ فرمود: الا اکون عبداً شکوراً (4) تو می خواهی من بنده شاکر نباشم؟!
این است که بعد از اینکه می گوید ما کوثر به تو عنایت کردیم، می فرماید بنابراین عبادت کن خدا را، عبادت شاکرانه، عبادت از روی منتهای خوشحالی و مسرت.

مقصود از «وانحر»
وانحر و نحر کن. در اینکه مقصود از «وانحر» چیست، تفسیرها فرق می کند. بسیاری از مفسرین می گویند دراین آیه (فصل لربک وانحر) «صلاه » روشن است که نماز است، «نحر» هم نوعی زکات و انفاق است. مقصود همان نحر کردن شتر است. چون ذبح شتر را «نحر» می گویند. اهل تسنن اغلب در تفاسیرشان گفته اند مقصود از نماز، نماز عید اضحی است و مقصود از نحر هم قربانی ای است که در ایام حج می شود. پس نماز بخوان عید اضحی را و قربانی کن در راه خدا. بسیاری از مفسرین خودمان هم همینطور گفته اند.
ولی در روایات ما گفته اند مقصود از «وانحر» این است که در حال نماز اینچنین کن. «نحر» جای خاصی از گلو را می گویند. مستحب است انسان در وقت نماز (تکبیره الاحرام) دستها را طوری بالا ببرد که محاذی نرمه های گوش و درمقابل گلوی انسان قرارگیرد. در لغت به این معنا هم استعمال شده، یعنی در نماز اینچنین کن. مفسرین به نظرشان رسیده بعید است که وقتی گفت «فصل» نماز بخوان، دنبالش یک مسئله کوچکی که از آداب نماز است ذکر شود، این ارزشی ندارد، لابد مقصود عملی است درمقابل نماز. ولی نه، مخصوصا همین عمل درنماز یک مفهوم خاصی دارد. وقتی که قرآن می گوید ای پیغمبر نماز بخوان و چنین کن، الله اکبر و چنین کن، به آن مفهوم و مقصودش نظر دارد. چرا ما در نماز وقتی می گوییم الله اکبر اینچنین می کنیم؟ (مستحب است که وقتی شروع می کنیم به گفتن الله اکبر، دستها برود بالا و وقتی به بالاترین نقطه رسید، کلام ما به راء «اکبر» برسد.) معنی این کار چیست؟ الله اکبر خودش معنی دارد، تکبیر خداوند است؛ خدا بزرگتر است از همه چیز. بلکه از «همه چیز» هم درست نیست، در روایات گفته اند بگویید خدا بزرگتر است از اینکه به وصف دربیاید. (5) حالا این کار من یعنی چه که وقتی می گویم الله اکبر با دستهایم اینچنین می کنم؟ به چه چیزی می خواهم اشاره کنم؟ آیا اصل کار، عقب رفتن دستهاست یا جلو آمدن آنها یا هردو؟ اصل کار، عقب رفتن است، این دومی جزء کار نیست، بلکه کار تمام شده و دستها را به حال عادی درمی آوریم. مقصود از این کار چیست؟ یعنی پشت سر افکندم هرچه هست، غیر از خدا.
پس وقتی می گوید: فصل لربک وانحر یعنی نماز بخوان و خدا را داری کافی است. (اعتماد به خدا)؛ خدا کوثر به تو داده، تمام کائنات را پشت سر بینداز. این، مفاد «قل الله ثم ذرهم» (انعام/ 19) است: بگو خدا، همه چیز را رها کن، آزاد باش از همه چیز.

منابع:

 -[اندکی از سخن استاد ضبط نشده است.]
2-ابراهیم از ماریه است که او بعد پیدا شد.
3. نهج البلاغه، حکمت 7.23
4. کافی ج2/ ص59 و بحارالانوار ج61/ ص 3.26
5- کافی ج1/ ص711 و بحارالانوار ج81/ ص961.


نوشته شده در شنبه 93/1/30ساعت 3:0 صبح توسط سعید برازنده مقدم نظرات ( ) |


Design By : Pichak